رضا مهندس |
شنبه، آذر ۳۰، ۱۳۸۷
٭ عزیزان توجه کنید این فقط یه داستان خیالیه :
........................................................................................کوتاهترین داستان عشقی: روزی مردی از یک دختر پرسید «آیا با من ازدواج میکنی؟».> دختر جواب داد «نه» و از آن پس مرد شاد زیست، به ماهیگیری و شکار رفت، کلی گلف بازی کرد، آبجو نوشید و هر جا که خواست گوزید نوشته شده در ساعت ۸:۲۰ بعدازظهر توسط Reza
Comments:
|