رضا مهندس |
پنجشنبه، تیر ۰۸، ۱۳۸۵
٭ بحرين رو که برديم هيچ وقت فراموش نميکنم با دوستان رفته بوديم آزادي بگذريم که با چه بدبختي بليط خريده بوديماز شانسمونهم افتاديم ضلع جنوبي استاديوم درست روبروي اسکور برد ديجيتالي آزاديچه خوش بوديم چه شاد بوديم . چه شانسي داشتيم که وقتي زندي اون کاشته رو فرستاد رو دروازه بحرين و نصرتي با سر سر توپ روکرد تو گل وا ها درست پشت همون دروازه نشسته بوديماون روز از همه روزاي ديگه ولي همون جا بود که جام جهاني واسه ايران به خاتمه رسيدبهتره بگم همون نيمه اول جام جهاني واسه ما تموم شد.وقتي که مربي جرات تعويض دايي رو نداشتاوم برانکويي که ما دوست داشتيم اونقدر درگير سرو کله زدن با مطبوعات شده بود که ديگه ترسو شده بودبرانکو از خود ما هم ايراني تر شده بوداهل چونه زدن شده بودميترسيد مثل اون تصوير هاي نماي نزديک که در نيمه دوم بازي مکزيک ازش ديديم لبش از ترس بنفش شده بودولي برانکو رو ما خودمون بيچاره ش کرديممطبوعات لعنتي تلوزيون لعنتياينا رو هيچ کسي نميگه همون هايي که واسه بالا بردن تيراژ مثل ديوونه ها و با مسخره ترين استدلال ها تيم رو ميکوبيدندتلوزيون دولتي ايران با اون برنامه هاي بند تمبوني خودش مثل يار دوازدهم اونقدر توقع مردم رو بالا برده بود که ما انتظار داشتيم که لابد مکزيک رو ببريم و با پرتغال مساوي کنيم و بعدشم لابد انگولا رو بخوريم ! و بريم بالا يا با هلند بازي کنيم يا با آرژانتين
........................................................................................اونقدر گفتیم و گفتن که برانکو ترسو هم باورش شد که مکزیک رو میزنیم مردم ایران هم باورشو شد که بهتر از علی کریمی بازیکنس تو دنیا پیدا نمیشه به اینکه هاشمیان هلیکوپتره و مهدوی کیا هم موشکه و سایرین هم بمب افکن تانک و توپ و غیره هستن. درحالیکه نه بابا ماها فقط یه عده بازیکن خوش استعداد ولی کم بنیه داشتیم که تازه دارن حرفه ای میشن نوشته شده در ساعت ۷:۱۴ بعدازظهر توسط Reza
Comments:
|